دل تنها
نیمه شبی من خواهم رفت از دنیایی که مال من نیست از زمینی که بیهوده مرا بدان بسته اند من گم شدم بین حس بودن ونبودن بین حیات ومرگ بین گناه ومعصومیت من گم شدم در ظلمت شب بدون حضور تو گفتی به تنهایی من دست نزن من تنهاترازانم که تنها بمانم اما میدانی من اخر تنهاییم
+ نوشته شده در شنبه چهارم شهریور ۱۳۹۱ ساعت 14:39 توسط زهرا
|
خدایا : می خواهم انگونه زنده ام نگاه داری که نشکند دلی از زنده بودنم وانگونه بمیرانی که کسی به وجد نیاید از نبودنم